«آبی که به آبی برسد ، بی کران که به بی کران برسد ، تفوق باکی است ؟ دریا و شب در یک خط از هم جدا می شوند ، خطی که در افق مرئی است ، خطی که شب ها پاک می شود . دریا و شب در هم یکی می شوند ، بی کران ابدی . »
اولِ تک نگاره ای در اولین شماره ی مجله ی سان ، این بند به عنوان مقدمه نوشته شده و از دیشب که این جملات را دیدم ، در سرم پرسه می زنند .
می دانم ، دریا هم کران دارد ولی راستش خیلی از ماهی ها خوابش را هم نمی بینند .
ای کاش انسان ها هم بی کران یا حداقل «کرانه ن
«آبی که به آبی برسد ، بی کران که به بی کران برسد ، تفوق باکی است ؟ دریا و شب در یک خط از هم جدا می شوند ، خطی که در افق مرئی است ، خطی که شب ها پاک می شود . دریا و شب در هم یکی می شوند ، بی کران ابدی . »
اولِ تک نگاره ای در اولین شماره ی مجله ی سان ، این بند به عنوان مقدمه نوشته شده و از دیشب که این جملات را دیدم ، در سرم پرسه می زنند .
می دانم ، دریا هم کران دارد ولی راستش خیلی از ماهی ها خوابش را هم نمی بینند .
ای کاش انسان ها هم بی کران یا حداقل «کرانه ن
از بیدار شدن صبح، تا خوابیدن شب،
از ساحل دریای بیکران در طلوع، تا نوای پرستوهای غریب در آسمان غروب،
از دوری تمامنشدنی تو، تا چشمان منتظر فرزند پدری که غرق عرق شرم است،
از سراب رسیدن به تو، تا تنهایی رقتانگیز ستارهای تنها در دل شب به انتظار خورشید،
از سرمای بیکران جان من، تا گرمای مطبوع آغوش دستنیافتنی تو،
از همهی آنچه در تمامیت من است و به دنبال جلوهای از تو میگردد...
وسعت جهان، عظمت خداى بى کران
اگر با سرعت نور حرکت کنیم...( سرعت نور در هر ثانیه سیصد هزار کیلومتر است . )۱ ثانیه بعد به ماه میرسیم ؛ ۸ دقیقه و ۳۰ ثانیه بعد به خورشید میرسیم؛ ۲۰۰۰ سال زمان لازم است تا از کهکشان راه شیری خارج شویم ؛
و ۲ میلیون و ۵۰۰ هزار سال طول میکشد تا به «آندرومیدا» ، نزدیک ترین کهکشان مارپیچی به راه شیری برسیم !!آیا ما در این عالم تنها هستیم ؟؟؟( ألم یعلم بأن الله یرى_آیا انسان نمى داند که خدا مى بیند)
۶۹-ازکران تا به کران روضه خلدبرین خلوت درویشان است مایه محتشمی خدمت درویشان است گنج عزلت که طلسمات عجایب دارد فتح آن درنظر رحمت درویشان است قصر فردوس که رضوانش به دربانی رفت منظری از چمن نزهت درویشان است آنچه زر م یشوداز پرو آن قلب سیاه کیمیاییست که … ازکران تا به کران – روضه خلد برین خلوت درویشان است – غزل ۴۹
منبع : فالگیر
برای اجرای ادامه دار job ها در لاراول یک کران جاب بصورت زیر ایجاد کنید :
/usr/local/bin/php /home/my_project_path/artisan queue:listen --tries=10
البته روش بالا برای اجرای این دستور اصلا پیشنهاد نمیشه و صرفا برای این بود که شما بدونید که با کران جاب هم میتونیم دستورات داخلی لاراول رو هم که با artisan اجرا میکنیم رو هم اجرا کنیم.
چرا که این روش باعث میشه منابع سیستم بشدت مشغول بشن و روش بهتر استفاده از زمانبد خود لاراول هست و یک کران جاب برای اجرای زمانبند لاراول که خواستم مق
فاطمه زهرا سلاماللَّهعلیها کلمةاللّهِ پرمضمون و مانند یک دریای ژرف و عمیق است. هر چه فکر انسان، ذوق انسان، طبع ظریفِ صاحبان طبع در این زمینه تدبر و تأمل بیشتری کند، گوهرهای بیشتری به دست خواهد آورد.
۱۳۸۷/۴/۴- رهبر انقلاب
خوشان را با خوشان محشور دارندکران را از کران مجبور دارند
صبوران با صبوران باده گیرندعجولان را به خامی غور دارند
هر آنکس بار خود بر دوش داردنه کس را بهر کس در گور دارند
تو غمگینی که غم را دوست داریخوشان از خندهی خود شور دارند
غمت از دوش خود بر کس میفکنتو را با جنس خود در تور دارند
جسوران با جسوران در عروجندخموشان را به حق منصور دارند
عقاید از سر تاریک خیزدرفیقان دل از دل نور دارند
به سربازی دل حلمی سخن راندحروف عشق از حق زور دارند
خوشان را با خوشان محشور دارندکران را از کران مجبور دارند
صبوران با صبوران باده گیرندعجولان را به خامی غور دارند
هر آنکس بار خود بر دوش داردنه کس را بهر کس در گور دارند
تو غمگینی که غم را دوست داریخوشان از خندهی خود شور دارند
غمت از دوش خود بر کس میفکنتو را با جنس خود در تور دارند
جسوران با جسوران در عروجندخموشان را به حق منصور دارند
عقاید از سر تاریک خیزدرفیقان دل از دل نور دارند
به سربازی دل حلمی سخن راندحروف عشق از حق زور دارند
موسیقی: Sleep D
ولی واقعا من اینجوری شدم که وقتی یکی ناراحتم میکنه به جای تلافی کردن یا گله کردن، خودمو براش کمرنگ می کنم.
یعنی چی؟
یعنی اینکه هر بار شکستم درصد کمتری از من درگیر اون آدم میشه. مثلا بعضیا دیگه اصلا منو ندارن ولی خودشون نمی دونن ...
+ پ.ن1: من اینجوری نبودم!
دل بر گذر قافله لاله و گل داشت / این دشت که پامال سواران خزان است
روزی که بجنبد نفس باد بهاری / بینی که گل و سبزه کران تا به کران است
ای کوه تو فریاد من امروز شنیدی / دردیست در این سینه که ه
بَه چه وِصالیست ! که جان میرسد
بویِ خوشش ، به عاشقان میرسد
سُفره ی عدلش ، به درازایِ عشق
از این کران ، به هر کران میرسد
شاعر معاصر : داوود جمشیدیان ، متخلص به سِتین
شهریورماه 1397
امروز نه آغاز و نه انجام جهان است
ای بس غم و شادی که پس پرده نهان است
گر مرد رهی غم مخور از دوری و دیری
دانی که رسیدن هنر گام زمان است
تو رهرو دیرینه ی سرمنزل عشقی
بنگر که ز خون تو به هر گام نشان است
آبی که برآسود زمینش بخورد زود
دریا شود آن رود که پیوسته روان است
باشد که یکی هم به نشانی بنشیند
بس تیر که در چله ی این کهنه کمان است
از روی تو دل کندنم آموخت زمانه
این دیده از آن روست که خونابه فشان است
دردا و دریغا که در این بازی خونین
بازیچه ی ایام دل
امروز نه آغاز و نه انجام جهان است
ای بس غم و شادی که پس پرده نهان است
گر مرد رهی غم مخور از دوری و دیری
دانی که رسیدن هنر گام زمان است
تو رهرو دیرینه ی سرمنزل عشقی
بنگر که ز خون تو به هر گام نشان است
آبی که برآسود زمینش بخورد زود
دریا شود آن رود که پیوسته روان است
باشد که یکی هم به نشانی بنشیند
بس تیر که در چله ی این کهنه کمان است
از روی تو دل کندنم آموخت زمانه
این دیده از آن روست که خونابه فشان است
دردا و دریغا که در این بازی خونین
بازیچه ی ایام دل
در اکثر سیستم ها جهت اجرای درخواست های دوره ای خود مانند تهیه بکاپ , بررسی تنظیمات و مشخصات سیستم , دریافت مداوم اخبار و به روز رسانی های در MS ها از Cronjobs استفاده می شود . تنظیم Cronjobs در سطح سرور با استفاده از دستورات SSH به آسانی قابل انجام است که این …https://blog.iranserver.com/cronjob/
صورتت را هم یادم رفتهولی خودت را نه ... غمی بی پایان دارم شب های باقی مانده ی عمرم را چه کنم طوری دیدمت که این چشم دیگر خواب را نخواهد دید نمی دانم اسمش را عشق بگذارم یا درد بگذار عشقش برای تو باشد و دردش برای من من و درد تو به هم خو کرده ایم ... تو خوش باش که غمت را من می خورم حالا که می دانم برای من نخواهی بود به چه بهانه ای زنده بمانم تو باعث بودی این پرنده ی بی بال و پر به بی کران ها خیره شود اوجم افق چشمان تو بود که از من گرفتی شعر نمی باف
صورتت را هم یادم رفته ولی خودت را نه ... غمی بی پایان دارم شب های باقی مانده ی عمرم را چه کنم طوری دیدمت که این چشم دیگر خواب را نخواهد دید نمی دانم اسمش را عشق بگذارم یا درد بگذار عشقش برای تو باشد و دردش برای من من و درد تو به هم خو کرده ایم ... تو خوش باش که غمت را من می خورم حالا که می دانم برای من نخواهی بود به چه بهانه ای زنده بمانم تو باعث بودی این پرنده ی بی بال و پر به بی کران ها خیره شود اوجم افق چشمان تو بود که از من گرفتی
انتخابات شورای دانش آموزی آموزشگاه ابتدایی پیام کران در تاریخ یکم آبان در محمل آموزشگاه برگزار گردید.
نتایج شمارش آراء به شرح ذیل است:
1-ابوالفضل امامی ................. 42 رای
2-مهدی مردانی .................... 35 رای
3-علی اصغر سلیمانی ............ 31 رای
4-امیر محمد باقری ................. 27 رای
5-ابوالفضل شمس ................ 22 رای
همچنین محمد مهدی شمس و حمید تیموری به عنوان اعضای علی البدل انتخاب گردیدند.
دعای روز اول ماه مبارک رمضان
هان ای دلشدگان! دیدهٔ دل باز کنید و درهای گشوده آسمان بنگرید که از امروز، آسمان به زمین نزدیک است. مبارک باد بر شما ورود به ضیافت الهی... ضیافتی که خوان بابرکتش کران تا به کران گسترده است، تا بنده را به توفیق و همت چه نصیب آید! سفرهای که نعمتش را پایانی نیست و هرکس را از آن به اندازهٔ ظرفش نصیبیست. هر ضیافتی را آدابیست و امساک و پرهیزکاری، آداب ضیافت الهیست... چه نیکوست که گَرد ریا از دل و جان بزداییم و خود را به عطر
دعای روز اول ماه مبارک رمضان
هان ای دلشدگان! دیدهٔ دل باز کنید و درهای گشوده آسمان بنگرید که از امروز، آسمان به زمین نزدیک است. مبارک باد بر شما ورود به ضیافت الهی... ضیافتی که خوان بابرکتش کران تا به کران گسترده است، تا بنده را به توفیق و همت چه نصیب آید! سفرهای که نعمتش را پایانی نیست و هرکس را از آن به اندازهٔ ظرفش نصیبیست. هر ضیافتی را آدابیست و امساک و پرهیزکاری، آداب ضیافت الهیست... چه نیکوست که گَرد ریا از دل و جان بزداییم و خود را به عطر
با خود میگفت: « زندگی با بی خبری از این که کی هستم و چرا هستم ممکن نیست، دانستن این راز از من ساخته نیست. در نتیجه زندگی برایم میسر نیست.
در لحظه ای از ابدیت، در میان ماده ای بینهایت، در نقطهای از فضای بیکران حباب کوچکی پدید میآید و لحظهای میپاید و بعد میترکد. من همین حبابم. »
آنا کارنینا |جلد دوم| - لئون تولستوی - سروش حبیبی - انتشارات نیلوفر - | صفحهی 963 |
دعای روز اول ماه مبارک رمضان
هان ای دلشدگان! دیدهٔ دل باز کنید و درهای گشوده آسمان بنگرید که از امروز، آسمان به زمین نزدیک است. مبارک باد بر شما ورود به ضیافت الهی... ضیافتی که خوان بابرکتش کران تا به کران گسترده است، تا بنده را به توفیق و همت چه نصیب آید! سفرهای که نعمتش را پایانی نیست و هرکس را از آن به اندازهٔ ظرفش نصیبیست. هر ضیافتی را آدابیست و امساک و پرهیزکاری، آداب ضیافت الهیست... چه نیکوست که گَرد ریا از دل و جان بزداییم و خود را به عطر
سه ماه دیگه در چنین روزی چه حالی دارم؟!
١) با خیالی آسوده سر به بالین میگذارم
٢) با خیالی آسوده در جزایر اینستاگرام عید دیدنی(!) میکنم
٣) با خیالی آسوده فیلم های منتخبم رو میبینم در حالیکه از شدت خوردن تخمه به حالت استسقا رسیدم :|
٤) با خیالی آسوده سرم رو میذارم زمین و میمیرم :| :دی
+ "کاشکی بد نشود آخرِ این قصه ی بد!"
+ امیدوارم اسمش اولین شبِ آرامش باشه، همین! خواسته ی زیادیه؟ :)
+ همیشه که تونل زمان برای یادآوری گذشته نیست، گاهی هم برای آینده ای هست ک
حاجت به شرح آن نیست،دردی که خود عیان استاین اشک شور گونه، شیرین ترین بیان استاز عشق یوسف مصر یک دل فقط جوان شددر خیمه ی حسینی، دلها همه جوان استبالاترین عبادت، شادی قلب زهراستشادی قلب زهرا، ذکر حسین جان استزهرا تمام ما را با اسم می شناسدنزدیک درب هیئت چشم انتظارمان استاین سرخی بدن ها، یا این به سرزدن هااز جهل سینه زن نیست، از عشق بی کران است"اینجا گناه بخشند، کوهی به کاه بخشند"وقتی که پیرمردی، با عشق روضه خوان استآهی کشید خواهر در ماتم براد
تکبر بر پیغمبران و امامان مانند کسانیکه بانهانگرویدند و گفتندانومن لبشرین مثلنا بلکه بایشان ناسزا گفتند و انهارا کشتند تکبر بر بندگان خدا وسبب تکبر چند چیز است 1 علم ودانش 2 عمل و عبادت3 حسب و نصب نژادی 4 چمال وزیبایی 5 ثروت و داریی 6 زور وبازو و نبرومندی 7 دوشتن پیروان و یاران و شاگردان و نو کران و فامبل و خوبشان اما معالجه تکبر دو راعلمی و عملی دارد راه علمیش اینستکه انسان بحقارت و پستی خود و عظمت و کبریایی پروردگارش اگاه شود ولی این دو اگا
بسم الله الرّحمن الرّحیم
الحمد لله الرّبّ العالمین که چون مهلت هدیه عطا می فرمایید پس از هدیه عطا فرموده شدن وقت، فراغت از کارها، بلاها و ابتلاها، رهایی از رنجها دردها بلاها فشارها سختی ها بحران ها کارهای بغرنج و کارهای طاقت فرسا، بهره مندی از ایمنی امنیت سلامتی آرامش آسایش، در پناه حفاظت خدا بودن، بهره مندی از تسهیل در کارها و معافیت های بی کران، تا در راه خدمت به خوبی ها و استراحت صرف شود و دریغا که خیلی اوقات به هوس رانی و بندگی نفس صرف م
سوال اینجاست داستایفسکی واقعا چجوری تونسته که این همه رو اینجوری بنویسه. زندگی خلق کرده ها. ادم کف میکنه.
کتاب برادران کارامازوف ، نوشتهٔ فیودور داستایفسکی ، ترجمهٔ احد علیقلیان ، نشر مرکز
از رنج نمیترسم ، حتی اگر بی کران باشد. حالا از آن نمی ترسم؛ قبلا میترسیدم. ... به نظر می آید حالا به قدری قدرت در من هست که می توانم بر هر چیزی غلبه کنم ، بر همهٔ رنج ها فقط برای این کهبگویم و هر لحظه به خود بگویم : من هستم! در میان هزار عذاب ــ من هستم؛پیچ
دور قلبم را مُهر و موم کرده ام !
که به این راحتی ها ؛
گشوده نمی شود این قفل!
آن جا که برایم بال پروازی باشد به بی کران
آن جا که دستی به سمتم دراز باشد بی هیچ دلهره ای
آن جا که مرا نه با دروغ ، نه با ستم
آن جا که مرا آنطور که هستم ؛
آنجا که مرا باور !
چقدر فنجان چای و نسیم صبحگاهیِ بهاری،
نم زده از باران شب می چسبد !
#فاطمه_جلائی_زاده
بإسمک الأعظم یکی از زوایای ناشناختهی امام عصر علیه السّلام، مهر و محبّت آن بزرگوار به انسان ها و به ویژه شیعیان است. متأسفانه از گذشتهی دور چنین بوده است که امام را تنها با شمشیر و خونریزی و قهر و انتقام معرفی کرده و چهرهای خشن از آن حضرت نشان داده اند؛ حال آنکه آن حضرت مظهر رحمت بی کران الهی و پدر مهربان امّت و همدمی دلسوز و همراهی خیرخواه است.
ادامه مطلب
بلوچستان تو ای زیبا دیارم ، تو را از جان و دل من دوست دارمتو را ای سرزمین پاک بازی ، همیشه همدم و همراه و یارمتو را در لوح دل با جوهر خون ، به رسم الخط زیبا می نگارمتو را ای بی کران دریای عشقم ، چو موجی پر خروش و بی قرارمبود هر سنگ تو مانند گوهر ، بود خاک تو چون باغ بهارمحیاء و غیرت فرزند این خاک ، بود گنج گران و افتخارمبلوچستان ما هویت ماست ، من این نعره ز جان و دل بر آرمبلوچستان نامی ماندگار است ، صدای مردمش باشد عیارمبلوچستان بلوچستان بمانداگر
اون قسمت پام که قبل از عید رو بریدم، هنوز کامل خوب نشده، پوستش هنوز مو نداره، صاف نشده و مهم تر از همه اینا، هیچ حسی هم نداره، شده یه شکاف با شخصیت مستقل خودش.
اون قسمت از قلبم هم که دست خاطرات بچه ها بود با نسبت کمی که در من داشت هم شده مثل پوست پام، شکسته شکسته، بی حس، کاری که این دوستان با هم کردن هم مارو زارتی انداخته بین این شکاف، رو به پایین تا مرکز بی گرانش در کران افق خاطرات به جامونده از نسخه قبل شاخ شدن اونها!
سقوطی که تنها کار
جان همی کندم و زین حادثه جانی بردمجان ز کف رفت و عوض جان جهانی بردم کشتی باده به صد آتش و طوفان راندمبینشان گشتم و گم تا که نشانی بردم قاصد مرگ به هر ثانیه دورم میگشتمرگ را کشتم و هر ثانیه آنی بردم خیر و شر هر دو ز صد گوشه ندایم میدادهر دو را سر زدم و شاه شهانی بردم منطق از منزلت خویش جدایم میبردعاقبت عشق شدم عیش عیانی بردم ساقی از قسمت پیمانه دو جامی دادمخانومان سوختم و خانی و مانی بردم کُه بدم، کاه شدم، باد ببردم به فلکبیکران گش
تاریکى رو بیشتر از نور دوست دارم
نور برعکس پاکى درونى که داره واسه من اذیت کنندس
باعث سردردم میشه.شاید میگرن دارم خدا داند
هر وقت حوصله ام سر میره دوست دارم آشپزى کنم
تعریف از خود نباشه دستى به آتش دارم
بهترین تفریحم غذا خوردن، بالاخره هرکسى با یه کارى یا چیزى
خودشو سرگرم میکنه.اهل ورزش هستم شاید بهتره بگم بودم
خودمو محکم رو این تکه چوب نگه داشتم تا ببینم رحمت بى کران پروردگارم تو این دریاى بى انتها منو به کدوم سمت میبره
آیا ساحلى هست؟؟؟
ای رمز تو آسمان گرفتهراه تو سپاه جان گرفته
نور تو زمان ستانده از خودموسیقی تو جهان گرفته
راه تو رهی ز آسمان استبر روی زمین کران گرفته
اسم تو بزیستیم و خوش بوداین زیستن امان گرفته
هر کس ز تو گفت کار خود کردوه زین شب گفتمان گرفته
من گفتم و این تو بود در مندر هم ز تو گفتِ مان گرفته
ای اهل ادب چه گویی از ما؟ای جمله خران نان گرفته!
حلمی چو قلم ز ماه بگرفتعشق از نو خط بیان گرفته
موسیقی: Sleep Dealer - The Way Home
سرگشته و حیرانم زین بازی جانفرساپیدا و کرانم نیست زین عشق کرانفرسا سامان خراباتی در چشم تو میبینمپیمانه لبالب ده ای جان جهانفرسا ساقی چو تویی باید تا مست ز پا افتدافتانم و خیزانم زین جام نهانفرسا تا تاج دهی جان را تاراج دهی جان راما باج خراباتیم ای تیر کمانفرسا راهیست که سامانش بیکاری و بیماریستما کار نمیجوییم ای کار امانفرسا زین دام رهایی نیست، جز راه تو راهی نیستما قسمت صیّادیم زین صید روانفرسا تا باد بهار آورد طوفان
پشت پرده بازی پنهان کندجان بگیرد از گِل و گِل جان کند
خانهی خواب است و ویران خوشتر استروز دیگر بگذرد این آن کند
واصل جامانده سوی خانه شدبادبانی جرئت توفان کند
خانه و این رنج راه بیکرانهر که را آتش به خود فرمان کند
عاقلی خشمید از کار عاشقیتا مگر این سوختن درمان کند
این چنین راه نجاتش هیچ نیستتو بگو حتّی به سر قرآن کند
چاره را در معبر میخانه جوجرعهای جان دیو را انسان کند
حلمی از صبح ازل دیوانه بودنه چنین دیوانگی پنهان کند
موسیقی: (Ash - Mosaïq
به گزارش واحد رسانه خادم الشهدا،با اکران سراسری فیلم ارزشی"منطقه پرواز ممنوع" ویژه نوجوانان و جوانان،عرضه بلیط نیم بها توسط خادمین شهدا که در دو نوبت صبح و عصر در حال اکران این فیلم در سینما جوان شهرستان داراب هستند.
این فیلم سومین فیلم ارزشی که توسط قرارگاه خادم الشهدا شهرستان داراب جهت بازدید حداکثر مردم در سطح شهرستان در حال کران می باشد.
از ویزه برنامه های این اکران اجرای گروه سرود نجوای آسمان قارگاه با سرود بالاتر و برگزاری و ساخت اور
آینه چشمانت مرا مسخ خودش ساخت
من در آنها چیزی را دیدم که وصف ناشدنی بود
من خودی را دید چون تو و توی را دیدم چون من
من که بودم گه مسخ در آینه چشمانت به نظاره نشستم
و در آنها خدایی را دیدم که مرا مهربانانه دوست میداشت
من خدایی را دیدم که سرای زیبایهایی بی پایان بود
من در آنجا ندای را شنیدم که نا گفتنیست
من در آنجا بودم و خودی را دیدم
آری آن من بودم
منی که بی نهایتها را به نظاره نشسته بودم
بی نهایت عظمت
بی نهایت شکو
بی نهایت بزرگ
مشیت الهی بـر ایـن تعلق گرفـته کـه بهار فرحناک زندگی را خـزانـی ماتم زده بـه انتظار بنشیندو این بارزترین تفسیر فلسفـه آفـرینش درفـراخـنای بـی کران هـستی و یـگانه راز جـاودانگی اوسـت
در کمال تأسف و شوکی بزرگ باخبر شدیم «استاد مهدی سلطانی » دار فانی را وداع گفت
این ماتم جانگداز رابه،خانواده ارجمند سلطانی صمیمانه تسلیت عرض نموده و برای آنان صبر
و اجر و برای آن عزیز سفرکرده علو درجات طلب میکنم.
این روزها حتی نسبت به آدم های بزرگتر از خودم هم حس مادری دارم. مثلا همین امروز که پست وبلاگ آسیاب را می خواندم، دلم حس مادری را داشت که فرزندش را گذاشته توی دنیا و رفته پی ادامه ی مسیر جاودانگی اش. می خواستم به فرزندم بگویم، آرام باش فرزندم، با قوت ادامه بده، عشق جاری شده بین ما تنها شمه ای از عشق بی کران خدا به مابوده و هست.
به تو از این جهت که مادری عاشقانه همه جوانب جسم و جانت را در آغوش پر مهر پرورانده تا قد و قواره ات از هیکل زنانه ی او درشت
امام صادقم توییتویی تمام آرزوتو گفته ای کلام حقبه ما لطیف و مو به موتو گفته ای که می شودپرید و چون پرنده شدتو گفته ای که می شودپر از امید و خنده شدتو داده ای به قلب ماامید و مهر بی کرانامام مهربان مندرون قلب من بماننشسته مهر پاک توبه قلب ما،به جان مامحبت تو لحظه اینشد از این دلم جدا
شاعر: شکوه قاسم نیا
*************
پس از امام پنجممتویی امام شیعیانتویی امام بعد اوتویی امام مهربانپس از امام پنجممچراغ رهبری توییستاره هدایتیشکوه حیدری توییپس از اما
جان بی جمال جانان میل جهان ندارد هر کس که این ندارد حقا که آن ندارد با هیچ کس نشانی زان دلستان ندیدم یا من خبر ندارم یا او نشان ندارد هر شبنمی در این ره صد بحر آتشین است دردا که این معما شرح و بیان ندارد سرمنزل فراغت نتوان ز دست دادن ای ساربان فروکش کاین ره کران ندارد چنگ خمیده قامت میخواندت به عشرت بشنو که پند پیران هیچت زیان ندارد ای دل طریق رندی از محتسب بیاموز مست است و در حق او کس این گمان ندارد احوال گنج قارون کایام داد بر باد در گوش دل فر
دریای بیکران فضلیتها، رشادتها و شجاعتهای آن صدیق اکبر و فاروق اعظم که فضائل و مناقب ژرف و بیکران آن صفحات دفتر خاطرههای تاریخ را کمر خم نموده است
در سوگ بزرگ فرمانده و شجاع ترین مبارز اسلام، حبیب پیامبر خدا، برادر و جانشین همیشه مظلوم او نشسته ایم، مظلومی که سنگینی دردهای ناسورِ دل او را، فقط شب تاریک و چاههای مخوف مدینه احساس کرد، مظلومی که دوستان از ترس و دشمنان از کینه لب فرو بستند تا هرکدام به بهانهای برای پوشاندن فضائل و من
چشمهایم که به اشک می نشینند، لبخندهایم را فرشته ها می نویسند. دعاهایم، پرنده هایی می شوند و تا آسمان هفتم پرواز می کنند.
دلم می لرزد؛ اما پاهایم را استوار بر پلکان توبه می گذارم و تا آستانه بخشش بیکران خداوند می آیم و از پله های لغزنده غرور و گناه رو می گردانم. شبهای قدر، تمام دنیایم را سراسر در آبشارهای شفاعت می شویند تا لحظه های معصوم را بتوانم لمس کنم. در این شبهاست که می توانم روشنتر از همه ماه های کامل، د
-چیستی زیبایی
آیا یک گل در نفس خود زیبایی دارد؟ آیا تبسم چمنهای پیچیده درهم زیبا است؟ آیا زیبایی معادل نیکی است؟ آن گاهی که انسان شاخهای گل را نظاره میکند، زیبا مینماید امّا برای زنبوران عسل منبع غذایی است. چمنزار در هنگام طلوع آفتاب چشمنواز است امّا گونه حیوانی دیگر را چارهای جزء تغذیه نیست لذا اشیاء و حضورهای زیبا در نفس خویش زیبا نیستند بلکه زیبایی وابسته به نگاه ناظر است. زیبایی معادل نیکی است از آن جهت که خواستگاه اجتم
پسرک عزیزم!
امروز آخرین روز از 28 سالگی، و اولین روز از 29 سالگی منه
هرچند که مامان بزرگت، به واسطه ی پربچگیش، یادش نمیاد هرکدوممون رو چه ساعتی از روز زاییده و هروقت این سوال رو ازش میکنیم الکی به هممون میگه دم سحر بدنیا اومدی! ولی خب همین که ثبت احوال روز 19 خرداد رو توی سند تولد من ثبت کرده جای شکرش باقیه...!
پسرم!
28 بهار از زندگیم گذشت، و من هنوز دارم به این فکر میکنم که در آینده چه کاره بشم!
28 بهار گذشته... بهارهای شیرین، بهارهای تلخ...
و من اکنون در
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام به همگی. ممنون لطف و محبت های بی کران تون هستم. الحمدلله رب العالمین من خوب هستم. از قدیم گفتند بادمجان بم آفت ندارد. خلاصه که این داستان من هم هست. بیماری و گوشواره و النگوهای مربوط بهش هستن :)) ولی مهم نیست. باید زندگی کرد و شاد بود. داستان های زیادی از سر گذروندم این مدت :)) که خب الحمدلله از همه فرازها و فرودها. بهترین اتفاقات این مدت دوره تندخوانی و تقویت حافظه ای بود که رفتم. به کمک تمرینات دوباره جدول ضرب را حفظ کر
نگاهش سمت دیگر بود
ورای آشیان جایی
سرایی، کوچهای، باغی، شباهنگ فریبایی
به هر پر آتشی از کوچ و هر رگ جرعهی داغی
پرستو داشت در سینه سر خورشید پیمایی
شبی را تا سحر جوشید
تلاطمهاش دریا شد
پرش با آسمان آمیخت
سرش گرم تماشا شد
سوار بالهای کوچ، خیالش رفت تا آغاز
و فصل اولش را زیست
به زیر سایهی پرواز
پر از شور و پر از بودن، کران آسمان را گشت
پرستو رفت
پرستو رفت
پرستو باز هم برگشت
نه دیگر بال بر تن داشت
نه رد آشیانش بود
بدون میل کوچیدن، بدون شهوت
میدان همراهی ست
هنگام همگامی است
برخیز باید رفت تا قله ی عزت
برخیز ای همدل
ای آشنای لحظه های همدلی هایم
همراهی ات را چشم در راهم
با حرفها با گام ها با دستها همراهی بنما
من مرد میدان
دلتنگ یارانم
از نسل دیروزم
همرنگ فردایم
برخیز باید رفت
تا بی کران آشنایی ها
رنگ صداقت دارد احساس تمنایم
همراهی ات را چشم در راهم
باد سرد شدیدی میاد که سوز نداره . یه باد خنکِ زیبا که انگار قراره فردا بارون بیاد . رادیو یه آهنگ گذاشته که همهمه بچه ها نمیذاره بفهمم واقعا صدای داریوشه یا نه ولی زیبا بود ولی زود تموم شد و قطع یه یقین داریوش نبوده. بعد گوینده گفت حالا که الان همه جا جشن و سروره یه آهنگ شاد میذاریم براتون ...پشت سریم داشت گزارش میداد که یه ساعت رفتم کتابخونه چیزایی که امروز بهمون گفتن رو یه دور خوندم میرم خوابگاه دوباره می خونمشون ، شاید خوب باشه . بیدل رو برمی
«بسمالله الرحمن الرحیم»
خدای من؛درست است که اگر قرار بود کسی غیر از تو بر گناهم آگاه شود، آن گناه را نمیکردم؛اما این بخاطرِ این نیست که تو در نظرم بیقدر و بیاهمیت باشی،بلکه بخاطرِ آن است که تو بهترینِ ستّاران و پردهپوشانی...
فرازی از دعای ابوحمزهثمالی
ایام مثل همیشه از پسِ هم گذشتن و باز آه و حسرتی موند بر دلم!
ماهِ شمسی از پسِ شمسی و ماهِ قمری از پسِ قمری؛
قریب به یک هفته از ماه رمضان گذشت و فرصتهای طلایی هم مثلِ نسیمِ زودگذر ب
مقیاس کیهانعظمت و گستردگی کیهان زمانی قابل درک و تجسم خواهد بود که برای ابعاد حقیقی اجرام آسمانی و فواصل بین آنها، شاخصهایی برای مقایسه داشته باشیم. بهعنوان نمونه، ابعاد یک انسان و محیط پیرامونش میتواند شاخصی برای این قیاس باشد، چرا که تعیین بزرگی و کوچکی کاملاً نسبی است و این انسان است که از زاویهی دید خود، بزرگی و کوچکی کلیهی موجودات زنده و غیرزنده را تعیین میکند. بنابراین قامت یک انسان شاخص خوبی برای این سنجش خواهد بود.
واحد
مدیریت مخاطبینمدیریت مخاطبین از دیگر قطره های دریای بی کران موبایل سکوریتی می باشد. امروزه از تلفن های همراه در وب گردی، عکس برداری، تماشای ویدیو، شنیدن موسیقی و... استفاده می شود.با این حال کاربرد ابتدایی و اصلی این دستگاه برقراری تماس با مخاطبین هدف می باشد. این روزها توجه به این نکته تا مقدار زیادی به دست فراموشی سپرده شده است. به همین دلیل مخاطبین را با نام های مختلف و گاه تکراری ذخیره کرده و به دفترچه تلفن اضافه می کنیم.
برای کنترل و مدیر
دعای روز بیستوچهارم ماه مبارک رمضان
ای خدایی که زود راضی میشوی و با بیکران رحمتت، توبهکنندگان را مینوازی، نمیگویم از من راضی باش و چنانم کن که مورد رضایت حضرتت باشم؛ چون باور دارم که چنین درخواستی گستاخی بزرگی است؛ من که هستم و چه دارم که از درگاه کبریاییات طلب رضایت کنم!؟ بلکه با تمام جان از درگاهت مسئلت دارم که مرا به مقام رضا برسانی و از خودت راضی کنی؛ آنگاه هرگز نخواهم خواست جز آنچه را که رضای تو در آن است.یا سریعالرضا در ا
شراره میکشدم آتش از قلم در دستبگو چگونه توان برد سوی دفتر دست؟
قلم که عود نبود، آخر این چه خاصیتی استکه با نوشتن نامت شود معطر دست؟
حدیث حُسن تو را نور میبرد بر دوششکوه نام تو را حور میبرد بر دست
چنین به آب زدن، امتحان غیرت بودوگرنه بود شما را به آب کوثر دست
چو دست برد به تیغ، آسمانیان گفتند:به ذوالفقار مگر برده است حیدر دست؟
برای آنکه بیفتد به کار یار، گرهطناب شد فلک و دشت شد سراسر دست
چو فتنه موج زد از هر کران و راهش بستشد اسب، کشتی و آن
خون خدا
خون حسین نه بر خاک که برآسمان پاشیده شد مگر سرخی شفق گواه این حقیقت نیست؟عاشورا حرکتی آگاهانه در راه رهایی است. تنها راه نپوسیدن، فوران فریادهای فروخفته نفس هایی است که در گلو خفه شده اند.کربلا،آزمون دادخواهی و عدالت گستری است واین حسین است که در برابر دنیای همه یزیدها ایستاده است.مردمی که همه چیز را در دنیا می بینند.وبه آب و نانی، ایمان می فروشند، برایشان چه تفاوت می کند که حسین برمسند حکومت باشد یایزید؟ که یزید حتی بیشتر به کار ای
خیلی دوست دارم آدمهایی، هر چند انگشتشمار، باشند که حرفهایم را ناگفته بخوانند و آنطور که باید و هستم، حالم را بفهمند و بدون تحقیر، ترحم یا که برچسب زدن و بی انصافی کردن، با من همدلی کنند و خودم را نشانم دهند. گرههای جانم را یکی یکی با لطفشان باز کنند، یا که آرامشی از جنس ایمان نصیبم.
.
انگار که فرسنگها از خواستهام دورم، از خودم.
.
.
.
تمامِ ناقص و شرمسارِ منِ سیاهرو، در آستانِ بیکران شما؛ همیشهرفیق.
.
.
.هر دم، هزاران بار،خودت ر
سه روز هست ندیدمش و دیگر مثل قبل دیوانه نشده ام یا نرفته ام داخل پی ویش و بگویم دلم برات تنگ شده بعد اون هم با خونسردی تمام بنویسد ای بابا...وقتی فقط مینوشت ای بابا اعصابم خورد میشد انگار تمام غرورم را له میکرد بعد با خودم فکر میکردم مگر میشود اون آدمی که وقتی بهش گفتم اصن دیگه نه من نه تو زد زیر گریه حال نبود من برایش اینقدر راحت باشد پس تکلیف این عشق چی میشه این وسط؟ نمیخواهم این پست را به موضوع عشق ربط دهم یه پست منحصرا برای عشق مینویسم. داشتم
نماز چون دفتری است که یک خط در میان رکوع و سجده دارد. روز و شب هفده بار به سوی خدا می رویم و هربار به خودمان بر می گردیم. آنقدر از خدا دور شده ایم که باید از خودمان تا خدا سفر کنیم!نماز مثال آسمانی با ستون نهان است و دریایی بی کران. هر آنقدر که عظمت اقیانوس نماز را بنگری کرانی بر آن نخواهی دید. سپاس خدایی را سزاست که آدمی را برای عبودیت آفرید و قرآن را برای هدایت و نماز را کلید در بهشت.نماز پاک ترین اعمال و زیباترین عبادات و سالم ترین مناجات و ساد
دانلود صوت شعر با نوای حاج آقا منصور ارضی_ ۱۵ رجب ۹۸ حسینیه صنف لباس فروشها
آن بانویی که داشت نورش جلوه ی ربآن بانویی که بود نامش زینتِ أبآن بانویی که جلوه بخشیده به مکتبدر بستری بی سایه بان می سوخت در تبای روزگار پست، بد کردی به زینببا صبرِ زهرایی حماسه آفریدهیک زن چگونه این همه غربت چشیده؟!بی بی چه زجری بین نامحرم کشیدهدر ازدحام دشمنانش شد معذبای روزگار پست، بد کردی به زینبآن قدر بر دستش، نشانِ ریسمان دیدآن قدر داغ و روضه های بی کران دیدآ
به نام خالق توانا
تو:
حس میکنی؟
من:
- چی رو؟
تو:
هوایی که در حال جریانه.
من:
- نمیفهمم!
تو:
رایحه گلهایی از جنس شهادت.
من:
- بازم نمیفهمم.
تو:
دستت رو بده به من
من:
-...
تو:
اونجا رو میبینی، افقی که به رنگ سرخه؟
من:
- آره.
تو:
اون سرخی، شهادت مردیه که مردونگیش بالاترین مردونگی تو دنیاست.
من:
- آهان حالا فهمیدم.
تو:
پس حالا تونستی حس کنی؟
من:
- آره. حس شروع روزهای بینظیری که باید قدر دونست، روزهایی که فرصت
خوبیه برای زیبا و معطر شدن به عِطر وجود برتر
حقانیت رهبر معظّم انقلاب را نه رسانه های داخلی می توانند صد در صد اثبات کنند؛ و نه علمای دین؛ و نه حامیان نظام اسلامی در داخل و خارج از ایران.
اثبات حقّانیت امام سید علی خامنه ای فقط از بی بی سی و صدای آمریکا و ایران اینترنشنال (بخوانید عربستان اینترنشنال) برمی آید ... جیره خوارانی که چون هیچ نقطه ضعفی در افکار و افعالِ رهبری عظیم الشّان نمی یابند، برای تخریب چهره او، دستاویزی جز دروغ و تهمت و شایعه پراکنی ندارند ...
آنها که گفتند "ره
یا باقر العلوم بشر محتاج علم الهی تو...
بشر در جست وجوی دانش، به هر کجا که سرک بکشد و هر دری را هم که بکوبد، باز باید کلون باب تو را بگیرد و در محضر تو زانو بزند! اگرچه اهل قرن های بعیدی، ولی تا همین امروزِ امروزین، همواره در راهِ آمدنی به سوی هر تمنایی که حقیقت را تنها از شباهت های خداوند بجوید... اصلا زمان حال و گذشته ندارد... تو که زوال نداری؛ هر لحظه می توان صداقت و عجز خویش را در کف اخلاص نهاد و به جست وجوی حکمت بی کران تو رفت؛ آن هم وقتی تو خودت
"لی" گیاهی است که در کناره های تالاب و یا مکانهای باتلاقی و آبگیر نزدیک به دریا روییده می شود. این گیاه به خودی خود و بدون هیچ مراقبتی، به وفور و بدون هیچ هزینه ای قابل دسترس می باشد، که البته این از برکات و رحمت بی کران خداوند است. به مکانهایی که این گیاه با وسعت و تراکم بالا رشد می کند "لیجار" گفته می شود.
کیفیت "لی" بستگی به میزان رشد ارتفاع ، رنگ ، حجم و مرغوبیت جنس آن دارد.
در این میان ، روستای حسن رود از توابع شهرستان بندر انزلی با وسعت چندین
"لی" گیاهی است که در کناره های تالاب و یا مکانهای باتلاقی و آبگیر نزدیک به دریا روییده می شود. این گیاه به خودی خود و بدون هیچ مراقبتی، به وفور و بدون هیچ هزینه ای قابل دسترس می باشد، که البته این از برکات و رحمت بی کران خداوند است. به مکانهایی که این گیاه با وسعت و تراکم بالا رشد می کند "لیجار" گفته می شود.
کیفیت "لی" بستگی به میزان رشد ارتفاع ، رنگ ، حجم و مرغوبیت جنس آن دارد.
در این میان ، روستای حسن رود از توابع شهرستان بندر انزلی با وسعت چندین
بیا و در کنارم بنشین،بیا و کفش هایم را بپا کن خواهی دید که اندازه ات نخواهد شد،خواهی دید که یک من ماست چقدر کره میدهد،خواهی دید که انسان هر چقدر هم که دانا باشد باز هم در دریای بی کران حکمت صدفی بیش نیست...
اینها چرندیات یک ذهن مریض نیست حقیقت محض است...
همه ی ما به بدترین کار ها و به بدترین روش ها برای رسیدن به لذت چه مادی و چه معنوی آگاهیم ولی به وقتش از آنها استفاده ی مفید کرده و روحمان را درگیر هوس میکنیم و قلب را آلوده میسازیم....
اصلا نمیدانم م
یک روز همه ی شیشه های دنیا روی سرم خراب شد. تنم زخمی... روحم کبود.. و تو نبودی که مراقبم باشی... داشتی روی خرده شیشه ها می رقصیدی و من دورت می گشتم و سعی میکردم رد خونی را که از پاهایت به جا می ماند با اشکهایم پاک کنم... اما همه دنیایم را خون گرفت و تو آن قدر درد می کشیدی که دنیای مرا نمی دیدی...
من به دنبال فتح تو نبودم. فقط میخواستم در سرسبزترین روستای سرزمین چشمهایت، به تماشای مردی بنشینم که دستهایش خانه امن رویا است و چشمهایش، دو پنجره به سمت افقها
به نام خالق طبیعت روحپرور
سینهاش را گشوده بود تا هوای مردگی روحش را ترک کند.
رکود و سکون را تا به انتها رفته و چیزی جز تاریکی در آن نیافته.
خسته از سکونی پر از سردی، راه به اشتباه را برگشت زد تا راهی جدید را در
آغاز، به آغاز بنشیند.
آینه به دست گرفته و سفری را به تماشا نشست که خود نقش اول آن را به
همراهی نشسته بود. سفری که تنها مسافرش خودش بود. فرصتی پیش
آمده، تا با مرور سفر از سرگذشته دوباره فرصتی را به دست آورد تا راههای
به اشتباه قدم زده
یکی از ویژگی های ممتاز و منحصر به فرد حقایق قرآنی، عمق و ژرفای شگفت آور آن است. قرآن، مانند یک چشمه جوشان است که همیشه بر بشریت جاری است. تاریخ نیز نشان داده است که راز جاودانگی و ماندگاری قرآن در طول زمان، تازگی و طراوت همیشگی آن برای افکار و اندیشه های بشر همین عمق و ژرفای حقایق آن است که هم چون دریای بی کران غواصان فکر و فهم را جذب خود نموده و هیچ گاه به نقطه پایان نمی رسد. قرآن کلام خدا و تجلی اسم جامع و اعظم الهی که همه ی بشریت و اندیشه ها
باسمه تعالیگفتگووصف استادجمکران خانه ی زیبای همه منتظرانمیثمی کرد دعا بهر خود و هم دگرانیاد استاد نمودست و کند شکر خداچون رجالی بود استاد همه استاداناو نه تنها به ریاضی است که ماهر باشدمرد تقواست و اخلاق، بود از خوبانهر چه را داشت رجالی، بنماید عرضهآسمانی است سخی و بود او پر بارانگر چه بسیار توان صرف کند در تعلیممهربان است به حال همه ی همکارانافتخاریست که شاگردی او را بکنیمچون پناهی است برای همه ی ره پویانشعرهایش چو مقالات پر است از م
تنها و تنها کسی را میپرستیم و میستاییم و به قدرت و ارادهی مطلق قبول داریم که از همهکس و هرچیز کاملا بینیاز است و با اینحال، ما را به خواستنِ از خودش فرامیخواند.
از کسی یاری میخواهیم که از هیچ و پوچ موجودی میآفریند که بعدها این قدرت را دارد، تا آفریدهگارش را نفی و رد کند. و بهجای او، به خودپرستی و دیگرپرستی روی بیاورد.
فقط به کسی تکیه میکنیم و دلخوش میداریم که ما را در میان این هستی و عظمت بیکران آسمانها و کهکشانه
آسمان
صاف کویر، یکی از زیبایی های جاذبه ای کویرنوردی است. آسمانی آبی که از هرگونه
آلودگی به دور است و با پرواز در آن می توان نظاره گر بودن زمین و لذت بردنش را از
تماشای آسمان، مشاهده نمود و با لمس خنکای نسیم حاصل از پرواز، حس آرامش در قلب
آسمان بی کران کویر، دوچندان کرد. اگر به دنبال گذران روزی پرهیجان در کویر
هستید کمپ کویری سندباد را به شما پیشنهاد می کنیم، کمپی در چند قدمی یزد که هر
آنچه از یک کویر انتظار دارید را در آن تجربه خواهید کرد. تجر
آسمان
صاف کویر، یکی از زیبایی های جاذبه ای کویرنوردی است. آسمانی آبی که از هرگونه
آلودگی به دور است و با پرواز در آن می توان نظاره گر بودن زمین و لذت بردنش را از
تماشای آسمان، مشاهده نمود و با لمس خنکای نسیم حاصل از پرواز، حس آرامش در قلب
آسمان بی کران کویر، دوچندان کرد. اگر به دنبال گذران روزی پرهیجان در کویر
هستید کمپ کویری سندباد را به شما پیشنهاد می کنیم، کمپی در چند قدمی یزد که هر
آنچه از یک کویر انتظار دارید را در آن تجربه خواهید کرد. تجر
مقدمه:
زیبایی های جهان پیرامون ما غیرقابل شمارش است. آنقدر زیبا نقاشی شده است که نه می توان زیبایی اش را آنطور که هست وصف کرد و نه می توان صدایش را آنطور که هست ضبط کرد. چیزی مثل زیبایی آبشاری خروشان و صدایی مثل شر شر آب.
تنه انشاء: زیبایی های دنیا آنقدر بی کران اند که هر چه شمرده شود باز زیبایی دیگری جا می ماند! زیبایی هایی که هم تصویرش بهترین صحنه ی خالق است و هم صدایش آرامش بخش ترین موسیقی دنیاست. به طوری که تو را بیش از پیش راغب می کند به ماند
محفل ادبی فیض در اولین نشست ویژه از سلسله نشستهای تخصصی خود به بررسی ویژگی های زبانی آثار منظوم مولانا پرداخت این برنامه ۱۴ بهمن ۱۳۹۸ از ساعت ۱۵ تا ۱۷ در محل سالن جلسات کتابخانه مرکزی پارک شهر واقع در خیابان بهشت تهران برگزار شد.
در این محفل که با حضور شاعران،پزوهشگران و نویسندگان مطرح کشور برگزار شد.
قرنهاست که عارفان و شاعران و اهل فکرت در دریای بیکران اشعار و آثار مولانا جلال الدین رومی مرواریدهای معنا صید میکنند و جانهای ر
در تنگنای زمان کنار یک دیوار
تمام قصه خود را به شعر می گفتم
صدای من از سمت شرقی دیوار
و روبه روی نسیمی که تند می تازد
به یک اشاره سنگی تمام می گردد
و من برای قفس می سرایم این شعر را
به یک نشانه آبی سلام باید کرد
به یک شکوفه لبخند نگاه باید کرد
می دانم صدای یخ زده ام را شنید ساحر صبح
نگاه غم زده اش
صورت سپید کران را
به سیلی خشمی
کبود خواهد کرد!
نشسته
ُمنتظر
کنار یک دیوار
تمام قافیه ها را ردیف می کردم
و با تمام وجودم گلایه می کردم
کجاست روشنی فک
تخت جمشید نام شهریاست باستانی در مرودشت استان فارس، که توسط داریوش در دامنه کوه مهر، بنیان نهاده شد؛ وَ تا سالها قبل از اینکه توسط اسکندر مقدونی به آتش کشیده شود، پایتخت تشریفاتیِ امپراتوریِ سلسله هخامنشی بود.
ابتدا این شهر 125 هزار مترمربع نبود، اما هر پادشاه که آمد در کنار آن کاخی برای خود، بنا نهاد وَ شهر تخت جمشید را گسترش داد؛ دروازه ناتمام یکی از نشانههای آن است؛ چراکه در زمان به آتش کشیدن این شهر، هنوز ورود و خروج از این دروازه
تک درختی تنها شدم در پهنهی بیکران کویری خشک وقتی بالهایم را چیدند... گیسوانم را به باد سپردم دستی بر آسمان کشیدم جهان آبی، در بیکران چشمانم جا گرفت... دل کندم از همه و دل سپردم به صادقانهی موّاج و یکرنگ شنهایش به شکوه تنهاییاش به دلفریبی هوهوی بادش فکرم را به دست بادش سپردم که هر چه میخواهد بر سرش آورد رهایی و پرواز را در عمق ریشههایم دفن کردم سفت و سخت پاهایم را به خاک گره زدم و رهایی را... رهایی را به پهنهی خیال کشاندم... از آن
مقدمه: همان طور که همه می دانیم ما چهار فصل داریم که آسمان شب در هر فصل زیبای خاصی دارد. زیبایی بکر و نابی که تنها با دیدن آن عظمت خلقت خداوند به ما یادآوری می شود و ما تنها در مقابل این شگفتی می توانیم زیر لب شکر بگوییم.
تنه انشا: شب یعنی فرورفتن دنیا و زمین در هاله ایی از سیاهی و ظلمات. اما سیاهی که نه ترسی دارد و نه وحشتی. بلکه ماهی زیبا و درخشان همراه با نور ستاره های چشمک زن دارد که گویی در آسمان در حال رقص و بالا و پایین پریدن هستند. شب لحظاتی
مقدمه: آسیب رسیدن هر نقطه از اعضای بدن انسان موجب درد و مریضی می شود که دندان درد نیز یکی از همان دردهایی است که بسیار تحمل کردن آن سخت و دشوار می باشد.
تنه انشا: دندان عضوی از بدن برای جویدن و خوب هضم کردن غذا است که در دهان قرار گرفته و انواع و اقسام مختلف دارد. مثل دندان آسیاب و نیش و پیشین که هر کدام وظیفه ایی را برعهده دارند و این ها نیز نشانه ی تدبیر بی کران خداوند است که برای تک تک انسان ها این قابلیت را قرار داده است. ما در سن۶ ماهگی اولین د
دانلود آهنگ این بانگ آزادی کز خاوران خیزد
Download Music In Bang Azadi
دانلود آهنگ انقلابی این بانگ آزادیست کز خاوران خیزد از محمد گلریز
برای دانلود آهنگ به ادامه مطلب مراجعه کنید …
متن آهنگ این بانگ آزادی کز خاوران خیزد
الله اکبر خمینی رهبر ، الله اکبر خمینی رهبر
این بانگ آزادیست کز خاوران خیزد فریاد انسانهاست کز نای جان خیزد
اعلام طوفانهاست کز هر کران خیزد آتشفشان قهر ملت های در بند است
حبل المتین توده های آرزومند است
الله اکبر خمینی رهبر ، الله ا
"اینک خداوند تا به کران های زمین اعلان کرده است: به دختر صَهیون بگویید: هان نجات تو می آید. همانا پاداش او با وی است و اجرت او پیش رویش می آید"
کتاب اِشَعیا، باب 62، آیه 11
کتاب اِشَعیا یک از 17 کتاب نبوتی عهد عتیق می باشد و موضوع اصلی کتاب اِشَعیا حول محور نبی مسیحایی می چرخد.
باب 62 با عنوان "نام جدید صَهیون" از رهاننده صهیون سخن می گوید. شایان ذکر است اِشَعیای نبی یکی از انبیای بزرگ (به دلیل حجم زیاد کتاب اِشَعیای نبی) بود که پس از سقوط حکومت شم
پایه هفتم درس چهرم صفحه۵۲ آسمان شب
انشا در مورد اسمان شب
مقدمه: همان طور که همه می دانیم ما چهار فصل داریم که آسمان شب در هر فصل زیبای خاصی دارد. زیبایی بکر و نابی که تنها با دیدن آن عظمت خلقت خداوند به ما یادآوری می شود و ما تنها در مقابل این شگفتی می توانیم زیر لب شکر بگوییم.
تنه انشا: شب یعنی فرورفتن دنیا و زمین در هاله ایی از سیاهی و ظلمات. اما سیاهی که نه ترسی دارد و نه وحشتی. بلکه ماهی زیبا و درخشان همراه با نور ستاره های چشمک زن دارد که گوی
1. سراغ کانال بانویی دیگر
رفته و شروع کردهام به ناخنک زدن. (1)
مطلبی گذاشته با عنوان «جزم و
لذت» و نوشته:
به «کلّمینی یا حمیرا» که میرسم
زانوانم سست میشود. در پی آن نیستم و نبودم هرگز که راوی آن ثقه است یا نه. فقط
خودش را میبینم، نه در هیئت هاله و نور و شبح، در هیئت مردی واقعی که از تف آفتاب
به سایهسار زن محبوبش پناه گرفته؛ چون شاطری که عرق از چهره و گره از جبین
برگرفته تا دمی دور از تنور بنشیند. مینشیند و میگوید با من حرف بزن. حرف بزن و
دل نوشته وفات حضرت زینب
شکوه صبر و شکیب
ای زینب علیهاالسلام ! مگر سجاد علیهالسلام از دریای بیکران علم و فهم تو چه امواجی را دیده و در سخنت چه چیزی را یافت که تو را «عالِمه غیر مُعلَّمه» خواند؟که تو را آموخت تا در بزم غرور و مستی دشمن، جسارت او را که میخواست شخصیّت ابراهیمی تو را در هم شکند و قامت رسای تو را خم کند، با جمله «ما رَأَیْتُ اِلاّ جَمِیلاً» پاسخ گویی؟ای حامل فصاحت و صراحت علی! تو با ذوالفقار بیانت بر اهریمن زبون نواختی
کسب درآمد اینترنتی طبع بسیار گرم این روزهای کشور ماست.
با شرایط و وضع نا به سامان اقتصادی امروزی به جرات میتوان گفت دغدغه
اصلی مردم کشورمان کسب درآمد و رسیدن به نرخ تورم برای داشتن زندگی بهتر
است.
عدم وجود شغل کافی به دلیل ضعف در اقتصاد پایه ناامیدی زیادی را در قشر
جوان و به خصوص متخصصین، ایجاد کرده است همین دلیل کافی است تا امروزه با
ورود حجم زیادی از کسب و کارهای اینترنتی روبرو شویم.
چرا کسب درآمد اینترنتی؟
کسب درآمد اینترنتی یکی از ج
میخواهم درباره یک مهاجرت بزرگ صحبت کنم. وقتی که با مشورت کارفرمای یکی از پروژه ها تصمیم به بازسازی سرویس گرفتیم.
سرویس مورد نظر یک سرویس ختم گروهی قرآن بود که بیش از 2000 ختم در آن انجام شده بود یعنی چیزی حدود 3 میلیون رکورد ثبت شده برای هر صفحه.
سرویس ابتدا با pure php و بدون فریمورک نوشته شده بود. یک api که با app ارتباط برقرار میکرد و یک ربات تلگرام که مستقیا به دیتابیس وصل میشد!
فاجعه!
قطعاً نمیتوانید همچین چیزی بزنید جز آنکه یک بی تجربه به تمام معن
پایه هفتم درس پنجم صفحه۶۳ درد دندان
انشا زیبا و جالب در مورد درد دندان
مقدمه: آسیب رسیدن هر نقطه از اعضای بدن انسان موجب درد و مریضی می شود که دندان درد نیز یکی از همان دردهایی است که بسیار تحمل کردن آن سخت و دشوار می باشد.
تنه انشا: دندان عضوی از بدن برای جویدن و خوب هضم کردن غذا است که در دهان قرار گرفته و انواع و اقسام مختلف دارد. مثل دندان آسیاب و نیش و پیشین که هر کدام وظیفه ایی را برعهده دارند و این ها نیز نشانه ی تدبیر بی کران خداوند
روزی آمدم، روزی رفتم، به همین کوتاهی. چند سال اول زندگیام که گذشت و هیچ نفهمیدم که زمان چیست. گذشت بی هیچ خاطرهای چون زمانی برای کوبیدن در صخرهء مغزِ بیکران نبود. چندی آبشار تند فروریختنِ کبر کودکی بر این سنگسار بارید و نرم کرد. شروع زندگیام از اینجا بود.حوادث از پی هم آمد و گذشت و ماند. دور این میدان بزرگ چرخیدم. گاهی شیرینیها و گاهی تلخیها چشیدم. گاهی خسته شدم و تند رفتم و گاهی کند. گاهی ایستادم و این گردانه خلاف جهت چرخید و مرا به خا
شعر در مورد برف
در این مطلب از سایت جسارت سعی کرده ایم حدود 100 شعر از اشعار زیبا را در مورد برف برای شما تهیه نماییم.برای دیدن این اشعار به ادامه مطلب مراجعه نمایید
برف ِ نو، برف ِ نو، سلام، سلام!
بنشین، خوش نشستهای بر بام.
پاکی آوردی ــ ای امید ِ سپید!
همه آلودهگیست این ایام.
راه ِ شومیست میزند مطرب
تلخواریست میچکد در جام
اشکواریست میکُشد لبخند
ننگواریست میتراشد نام
شنبه چون جمعه، پار چون پیرار،
نقش ِ همرنگ میزند ر
چشمِ کمسو یا بیسو، چشمِ کور و تاریکبین،
معلوم است چه حالی دارد. آدمی که چشم دارد اما نبیند، یا خیره به همهجا باشد جز
آنجایی که باید، این آدم، کور و تاریکبین است. اگر در میان گنجهای روان هم
قرارش بدهی، هیچ نمیبیند جز رنج و موانعی که دستوپاگیرش هستند و نمیگذارند جلو
برود. نمیبیند چه دارد و کجا قرار گرفته و چه ثروت عظیمی دور و برش است و مدام مینالد
و بهانه میآورد.
مرا ببخش بهخاطر این همه نابینایی که
بر خویش روا داشته و مید
میخزم گوشه این وبلاگ دنجم که حتی کسی کامنت هم نمیده.
خودمم و خودم و احتمالا حضور یک شبح و سایه.
اعصابم خورده.
نشد ی بار ما ابهام و دو راهی نداشته باشیم.
همه دارند.ولی مال من فرق داره.مال من دیگه زیاد از حد شده.
دلیلش هم اینه که نماز صبحام از دم قضاست و نمازای دیگه ام هم سر وقت نیست.
خودم میدونم و عمل نمیکنم.
خاک تو سرم.
قرار بود چله بگیرم خدا ی فرجی و مخرجی برام قرار بده و از جایی که فکرشم نمیکنم بهم روزی و رحمت بده. اما چی شد؟؟؟ ریدم.سر بیست روز بازی
متاسفانه مرورگر شما، قابیلت پخش فایل های صوتی تصویری را در قالب HTML5 دارا نمی باشد.
توصیه ما به شما استفاده از مروگرهای رایج و بروزرسانی آن به آخرین نسخه می باشد
با این حال ممکن است مرورگرتان توسط پلاگین خود قابلیت پخش این فایل را برای تان فراهم آورد.
سوگند به دَم « تو » به وقت دمیدن ات
به چشمه چشمه اشک به هنگام دیدن ات
سوگند به زمان و زمین ظهور « تو »
به ذره ذره خاک مسیر
از
عادل فردوسیپور میپرسند فوتبال را دنبال نمیکنید؟ میگوید اصلا. درست مثل آن دانشجوی
ستارهدار یا تحصیلکردهی بیکار یا کارگر اخراجی یا کارآفرین مالباخته یا روزنامهنگار
زندانی یا زندانی وکیلتبار یا پاجفت نکردهی اعزامی یا دختر یازده سالهی ایلامی یا
نخستوزیری در حصر یا ورزشکار انصرافیِِ
رو به قبلهی نخست، یا کشتی نفسگیر با تاج و تخت، تختی کشتیگیر بدون همبازی
افتاده بر تخت، یا ماهی سیاه کوچولو. هیچ یک نمیخوا
چشمِ کمسو یا بیسو، چشمِ کور و تاریکبین،
معلوم است چه حالی دارد. آدمی که چشم دارد اما نبیند، یا خیره به همهجا باشد جز
آنجایی که باید، این آدم، کور و تاریکبین است. اگر در میان گنجهای روان هم
قرارش بدهی، هیچ نمیبیند جز رنج و موانعی که دستوپاگیرش هستند و نمیگذارند جلو
برود. نمیبیند چه دارد و کجا قرار گرفته و چه ثروت عظیمی دور و برش است و مدام مینالد
و بهانه میآورد.
حالا حکایت من است. منِ گمراهِ نفهم. به تو رو میکنم، ای یار،
باسمه تعالی
زندگی نامه منظوم
دکتر علی رجالی
امور علمی
قسمت(۱۱)
می روم پنجاه و سه در اصفهان، دانشگاه
تا بخوانم ریاضی ، که بود آن دلخواهبهترین نمره ی من بود ریاضی و حساب
درس دیگر نبود همچو ریاضی جذاب
شده ام رتبه ی اول، میان دگران
دور بودیم ز هرجنگ و جدال و خسران
در سه مقطع شدم رتبه ای اول در درس
چون نگویم و نگفتم که مدرک را بس
دوره ی ما عجب دوره ی پر باری بود
چند استاد شدند تربیت و رشک نبود
عالم است خود صاحب فهم و کمال بی کران
منتظر هر گز نماند ، از
نفس بکش دانلود آهنگ جدید محمدرضا فروتندانلود آهنگ جدید محمدرضا فروتن به نام نفس بکش با کیفیت بالابا دو کیفیت 320 ، 128 و لینک مستقیم از نیک موزیکDownload New Music By Mohammadreza Foroutan Called Nafas Bekeshپخش آنلاین + لینک پرسرعت آهنگ نفس بکش
دانلود در ادامه مطلب
متن آهنگ محمدرضا فروتن نفس بکش
نفس بکش و به شهرت رسان تنفس را
به سیر خویس کشان ماسوا و انفس را
نفس بکش که به پایان خویش برگردد
نگاه مضطرب عاطفی ترین مرتد
نفس بکش که به نامت غزل کنم خود را
در آیه جای ده
چون خلقت مصوّر گشت، هر ذره خاک در پیچ و خم هستی، به دنبال مرکز و محور حقیقت سرگشته و حیران به عشق پیوست و با جان یافتن ز منبع نور، در قالب انسان به ظهور رسید. این حقیقت، جلوه ای از جمال یار بود که ظهور معرفت را در زیباترین تصویر آفرینش، به حقیقتی جاوید پیوند زد. در این هستی بی کران ذرات خاک، سرگشته و مست یار، عاشقانه غرق نور همبستر زمین خاکی گشتند تا زین وصل و هجر، چهره نوینی از آفرینش را مزین به لطف و رحمت یار نمایند.
هر ذره بی نشان چو فریاد نمود
بعضی شبها و روزها چنان احساسات و عواطف درونم به جوش و خروش میآیند یا فکرهای مختلف مغزم را قلقلک میدهند که به سختی خودِ قبلیام را پیدا میکنم. میخواهم بگویم بعضی اوقات خودت هم نمیدانی چه حالی داری! فقط میدانی انگار یک جای کار میلنگد و روح و ذهنت به شدت درگیر اتفاقات نیفتاده میشود، نمیدانی آن لحظه عصبانی هستی، رنجیدهای، ناراحتی و بغض داری یا اصلاً میخواهی اشک شوق بریزی. گویی همه سوداها و نیروی بیکران جوانی و همهی اشتی
ساقیا! باز خماریم به جامی بنواز / خاطر خسته ما را به سلامی بنواز
گر میسر نشود بگذری از کوچه ما / گاه گاهی دل ما را به پیامی بنواز
* * * * پیامک مخصوص سلام کردن * * *
سلامت میکنم ای غنچه ی راز / تو بودی از برای عشقم آغاز
تویی تنها دلیل زنده بودن / ندارم طاقتت با چشم در ناز
* * * * پیامک مخصوص سلام کردن * * *
سلام من به غنچه ای که صبحدم به خنده باز می شود
* * * * پیامک مخصوص سلام کردن * * *
سلام بهونه قشنگ من برای زندگی آره بازم منم همون بهونه همیشگیفد
متاسفانه سالروز تولد ملکه انگلستان با
تولد یکی از بستگانم توام شد. خیلی دلم میخواست در این جشن مهم شرکت میکردم یا دستکم
بانی هزینههایش میشدم لکن نه فرصتش هست و نه شرایط مالیاش فلذا این قصیده را تقدیم
به محضر ملکه الیزابت سرانداختم و البته که ناتمام است فعلا همین نسخه ناقص به عنوان
هدیه روز تولدش:
روباهِ پیر، زخمیِ شیرِ جوان ماست
کیک تولد ملکه، خانومان ماست
شمعش ز سوز آه شب و روز ما دریغ
تزئینش از تموّج خونِ روانِ ماست
متاسفانه سالروز تولد ملکه انگلستان با
تولد یکی از بستگانم توام شد. خیلی دلم میخواست در این جشن مهم شرکت میکردم یا دستکم
بانی هزینههایش میشدم لکن نه فرصتش هست و نه شرایط مالیاش فلذا این قصیده را تقدیم
به محضر ملکه الیزابت سرانداختم و البته که ناتمام است فعلا همین نسخه ناقص به عنوان
هدیه روز تولدش:
روباهِ پیر، زخمیِ شیرِ جوان ماست
کیک تولد ملکه، خانومان ماست
شمعش ز سوز آه شب و روز ما دریغ
تزئینش از تموّج خونِ روانِ ماست
انشاهای زیبا و ادبی درباره باران و توصیف این رحمت الهی2 انشای ساده و ادبی کوتاه در مورد زیبایی باران پاییزی و بهاری و توصیف آن، مناسب برای پایه هشتم و نهم که می توانید از آن ها برای نوشتن یک انشای خوب الهام بگیرید.
انشاهای زیبا و ادبی درباره بارانانشا در مورد باران
زمانی که صدای قطرات باران به گوشم می رسد بی اختیار خودم را به زیر آسمان خدا می رسانم تا از بوسه های پروردگار که برای زمینیان می فرستد بی نصیب نمانم!
باران، این رحمت الهی، پیام عش
باسمه تعالیچلچراغعلم الکتابقصیده ۵می کند قرآن حکایت از امیر مومنانانتهای سوره ای رعد آمده نام و نشانمشرکین کردند شبهه در رسالت اندکینفی می کردند نبوت را گروهی بد گمانگفت پاسخ حق تعالی در جواب آن گروههست کافی حق و مولا چون کنند اقرار آننیست جز مولا علی لایق به علم ذوالجلالعلم قرآن مجید است، نزد ایشان آن زمانهر که داند اسم اعظم، او شود قادر به غیبدر امور خلقت و اسرار هستی بی کرانمی دهد پاسخ امیر مومنان او درحیاتگفت مولا من بدانم سر و اسرار
طبق برنامه اکران اعلام شده برای اکران فیلم های 2019 در بین آنها انیمیشن های جذاب بسیاری به چشم می خورد. بسیاری از این انیمیشن ها در ادامه قسمت های قبلی ساخته شده اند در لیست زیر 10 تا از بهترین انیمیشن های 2019 را معرفی میکنیم امیدوارم مورد پسند شما واقع شوند :
1- انیمیشن پرندگان عصبانی 2 که قرار است در 20 سپتامبر 2019 اکران شود. تماشای تریلر
2- عروسک های زشت که قرار است در 10 مه 2019 اکران شود. تماشای تریلر
3- لوگو 2 که در ادامه قسمت 1 ساخته شده است و در 8
بارداری، تجربه شیرین و لذت بخشی به شمار می رود که چه بسا از قشنگ ترین و مهم ترین اتفاق هایی به احصاییه رود که در حیات هر خانمی می تواند رخ دهد اما با این حال این دوران به نسبت خود، مشکلات و محدودیت های خاصی را نیز به همراه دارد. با وجود آن که خواب خوب و با کیفیت، در درازا دوران بارداری همواره توصیه شده است ولی با رشد جنین، خو خوابیدن نیز دستخوش تغییر و تحولات بسیار زیادی می شود. به همین انگیزه نحوه خوابیدن، به یکی از معضلات خانم های باردار تبدیل
درباره این سایت